ز همان دوران کودکی حمیرا، خانهٔ آنها به افتخار افراد بانفوذ حکومتی، شاهد مراسم بزرگ با حضور هنرمندان نامیِ آن زمان، مانند قمرالملوک وزیری، روحانگیز، بنان، ملوک ضرابی و بسیاری دیگر بود که همین انگیزهٔ اولیهٔ دختر خانواده برای روی آوردن به آواز شد. حمیرا، به دور از چشم پدر و با تشویق همسر روشنفکر و تازه از آلمان بازگشتهٔ خود، با نامنویسی در آزمون صدا در شورای رادیوی آن زمان، باعث حیرت و تحسین اعضای شورا شد و پس از آن تحت آموزش علی تجویدی و ملوک ضرابی قرار گرفت. وی دو سال بعد در ۱۸سالگی به یک خوانندهٔ تمامعیار تبدیل شد. حمیرا مدت ۸ سال همسر آهنگساز بنام ایرانی، پرویز یاحقی بود که در این دورهٔ زناشویی، آثار ماندگاری با شعرهایی از بیژن ترقی و آهنگهایی از یاحقی، مانند «مرا نفریبی»، «هدیهٔ عشق»، «بهار نورسیده»، «مرا تنها نگذاری»، «پنجرهای به باغ گل»، و… اجرا کردهاست. وی بعد از چند سال، بهدلیل مشکلات ویژهای که برایش در زندگی پیش آمد، از پرویز یاحقی جدا شد. او پس از انقلاب، چند ماه در زندان به سر برد و با پرداخت مالیاتی معادل سیهزار دلار، آزاد شد. او میتوانست همانند هایده و مهستی و بسیاری دیگر از هنرمندان، در سالهای ۵۶ تا ۵۸ از ایران خارج شود، ولی بهدلیل عشق وافری که به ایران داشت، حاضر به رفتن نشد و به آینده امیدوار بود؛ حتی با پوشش اسلامی (چادر) در جامعه حضور پیدا میکرد. همسر سوم وی، که تاجر کراوات بود، پس از انقلاب عملاً بیکار شد. حمیرا تا اواسط سال ۶۰ خورشیدی در تهران ماند و بعد از مدتی به یکی از شهرهای شمالی نقل مکان کرد. او در اواخر سال ۱۳۶۰ به تنهایی و به صورت ناشناس با گریم در قالب یک پیرزن به همراه دختر دو سالهاش، هنگامه، از مرز افغانستان از ایران خارج شدوبه پاکستان رفت؛ از آنجا به اسپانیا و پس از آن به کاستاریکا در امریکای مرکزی رفت. وی در کاستاریکا دچار افسردگی شدید شد. به صورتی که مدت یک سال تحت درمان روانپزشک بود. شوهر وی در این میان بدون توجه به همسر و فرزندش مستقیماً به امریکا مهاجرت کرد. حمیرا با کمک همسر پسر عمویش، هما میرافشار، به ایالت کالیفرنیا مهاجرت کرد و با حمایت احمد مسعود کار هنری خود را از سر گرفت. در سال ۷۸ خورشیدی به تومور مغزی دچار شد که بهصورت معجزهآسایی از اتاق عمل نجات یافت. وی هماکنون در شهر لس آنجلس زندگی میکند. پروانه امیرافشاری (حمیرا) و دخترش قبل از خروج از ایران و فائقه آتشین معروف به گوگوش (متولد ۱۳۲۹ خورشیدی در تهران ). خانوادهٔ وی اصالتاً از آذربایجانیهایی بودند که از شوروی به ایران مهاجرت کردهبودند. پدر و مادر گوگوش هنگامی که وی ۲ سال داشت از یکدیگر جدا شدند. نامگذاری گوگوش نامی ارمنی برای پسران است. در کودکی دایه ارمنیاش او را با این نام صدا میکرد و بعدها این نام را به عنوان نام هنریاش برگزید.اما عدهای میگویند این نام را از پسر همسایه ارمنی خود گرفته است؛ البته عشق کودکی وی نیز در این امر بی تاثیر نبوده است. اما آن طور که گوگوش در مصاحبهٔ مفصل خود با خانم هما احسان توضیح داده، این اسم را پدرش برای وی انتخاب کرده، اما ادارهٔ ثبت احوال به علت عجیب بودن این اسم از ثبت آن در شناسنامهٔ نوزاد خودداری میکند و از پدر وی میخواهد که یک اسم ایرانی یا عربی برای وی انتخاب نماید که در نهایت پدر وی نام فائقه را برای نوزاد برمی گزیند. اما در خانه و به طور کلی مکانهای غیررسمی از همان کودکی وی را گوگوش صدا میزنند. او از همان کودکی به همراه پدرش که یک شومن بود، خوانندگی و بازی در فیلم را آغاز نمود و نخستین تجربه هنرپیشگی او در سن هفت سالگی بود. گوگوش بعدها در فیلمهایی چون «پرتگاه مخوف» (۱۹۶۳ میلادی)، «شیطون بلا» (۱۹۶۵) و «پنجره» (۱۹۷۰) ظاهر شد. ترانههای او که توسط آهنگسازانی چون واروژان و حسن شماعیزاده نوشتهشده و شعرهای شهیار قنبری در آن به کار رفته بود، برای او موفقیت بزرگی پدید آورد. تا حدی که سایر خوانندگان پاپ زن ایرانی به تقلید از سبک او پرداختند. سبک او در دهه هفتاد میلادی، در اوج شهرتش به عنوان خواننده و هنرپیشه، الگوی زنان ایرانی واقع شد که بهجز گوش سپردن به ترانههای او، از سبک پوشیدن جامه، مینیژوپ و مدل موی کوتاه او معروف به مدل گوگوشی تقلید مینمودند. و در حال حاضر نیز اکثر مدلهای قدیمی به نام وی ثبت شده است . آهنگ هجرت با شعر شهیار قنبری و با آهنگسازی و تنظیم ناصر چشم آذر که قرار بود, حسین اهنیان مقدم ملقب به افشین مقدم این ترانه را اجرا کند اما به دلیل تصادف فوت میکند، و گوگوش این ترانه را اجرا میکند. به گفته عدهای از موسیقی دانان این آهنگ یکی از شاهکارهای موسیقی ایرانیست.
فائقه آتشین (گوگوش) قبل از خروج از ایران